
است که در انضباط شخصی کاربرد دارد. پاتانجلی پنچ مورد برای نیاما عنوان کرده است
۱-پاکیزگی(سانتوشا)
۲-قناعت ورضا(سائوچا)
۳-ریاضت و تزکیه ی نفس(تاپاس)
۴-خودکاوی ومطالعه خود(سوادهایا)
۵-تسلیم وسرسپردگی به خدا(ایشواراپرانیدهانا)
– پاکی بدن برای سلامتی ضرورت دارد.
نظافت، بدن را از بیرون پاکیزه نگه می دارد و آسانا و پرانایاما بدن را از درون پاک میکند. با آسانا بدن تقویت و سموم ناشی از زیادهروی پاک میشود، با پرانایاما ریه ها پاک ، خون اکسیژن دار و اعصاب را سلامت میکند. اما پاکسازی ذهن از هیجانهای بد مانند نفرت, دلبستگی, خشم و غیره و مهمتر از آن، پاکسازی شعور از اندیشههای ناپاک است. ناپاکی ذهن با عشق از بین میرود و ناپاکی عقل و منطق با مطالعه خود. این پاکی باعث میشود که ذهن شفاف شود و متمرکز کردنش آسان تر است. با تمرکز می توان حواس را کنترل کرد و فرد قادر می شود وارد خودش شود، و خود حقیقی اش را در آیینه ذهنش ببیند .علاوه بر پاکی ذهن و کلام، پاکی خوراک و مکان نیز مهم است. انسان تنها موجودی است که وقتی گرسنه نیست هم غذا میخورد. این باعث اختلال گوارشی و مانع انجام فعالیت می شود. غذا را برای زنده ماندن و بهتر شدن سلامتی و قدرت باید خورد. پس نه زیاد نه کم.و غذا باید ساده، مغذی، آبدار و آرام کننده باشد. از غذاهایی که ترش، تلخ، شور، تند، سوزاننده، بیات، بی مزه، سنگین و ناپاک است بپرهیزید.
مکان هم باید آرام باشد. فراهم کردن غذا در آنجا آسان باشد. حشره نداشته باشد. از مواد و عناصر محافظت شود و محیطی دلپذیر داشته باشد، ساحل ها خیلی خوبند اما حداقل می توان گوشهای از اتاق و که تمیز, هوادار و خشک و بی حشره شده است برای تمرین در نظر گرفت.
٢- خشنودی را باید پرورش داد. وقتی فرد کمبودی حس نکند، طبیعتاً قانع میشود پس خشنودی و رضایت فوقالعادهای را حس میکند، و این آدم خشنود کامل می شود. چون عشق خداوند را میشناسد و وظیفهاش را انجام میدهد و سعادتمند است چون حقیقت شادی را شناخته و زمانی ذهن آرامشش را از دست می دهد که نتواند تمرکز کند، و درگیر تضادهای آگاهانه یا ناآگاهانه باشد که به دلیل تفاوت های میان افراد، به دلایلی چون مذهب، ثروت، یادگیری و غیره به وجود میآید اما زمانی که فرد به آرامش می رسد که منطقش محکم در ایمان به خدا ثابت شدهاست.
٣- شور و شوق یا ریاضت به معنای کوشش آگاهانه برای رسیدن به یگانگی نهایی با حقیقت و نابود کردن تمام خواسته هایی که سر راه این هدف ارزشمند زندگی است که زندگی را روشن، ناب و الهی میکند. ریاضت میتواند مربوط به بدن باشد یا ریاضت سخن یا ریاضت ذهن. ریاضت بدن شامل خویشتنداری و عدم خشونت میشود، ریاضت سخن مراقبت از کلامی است که گفته میشود و ریاضت ذهن اینکه فرد بتواند متعادل و خویشتن دار باشد در شادی و اندوه. یوگی با رضایت میتواند شجاعت، خرد، استحکام شخصیت و صراحت و سادگی به دست آورد، وقتی که بدون انتظار پاداش و با این ایمان محکم کار کند، که بدون اراده خداوند حتی یک برگ نمی جنبد.
۴- مطالعه خود مانند آموزش معلم و شاگرد نیست، بلکه این مطالعه و آموزش در واقع یک جور همراهی و همدلی است، که باعث میشود اندیشههای منزلت بخشی که از قلب یک فرد می آید به قولی بر دل نشیند و قسمتی از زندگی و وجود فرد شود. کسی که مطالعه و آموزش خود را تمرین میکند نگرشش به زندگی تغییر میکند. می فهمد که همه آفرینش برای عشق است نه لذت و این آفرینش الهی است. و الوهیت درون خود اوست و همان انرژی که کل عالم را به حرکت وا می دارد او را حرکت می دهد.
مطالعه کتاب مقدس جهان به رهرو این امکان را می دهد که وقتی مشکلات پیش میآید بر آنها تمرکز کرده و آنها را حل کند. مطالعه دانش میآورد و نادانی را پایان میدهد. مطالعه مذهب های دیگر به رهرو این امکان را میدهد که مذهب خودش را بهتر درک کند. یوگا نیز مذهب نیست بلکه با مطالعه آن رهرو کیش و مذهب خود را بهتر درک می کند و می فهمد.
۵- سرسپردگی به خدا، وقف اعمال و اراده به خدا، سرسپردگی است. کسی که به خدا ایمان دارد مغرور و متکبر و مست قدرت نمیشود. فقط در مقابل خداوند سرخم می کند. به دنبال ارضای حواس، برای لذت ها، وابستگی و حرص برای تکرار لذت پدید میآید. که اگر حواس ارضا نشوند، غم میآید. اینها را باید با دانش و شکیبایی مهار کرد، چون کنترل ذهن دشوارتر است. زمانی که همه تواناییهای یک نفر تمام شود و هنوز موفق نشده باشد برای کمک گرفتن به خدا روی می آورد چرا که او منبع قدرت و توانایی است، اینجاست که عشق آغاز میشود.
در این زمان است که ذهن، عقل و اراده تصمیم خداوند می شود. و رهرو دعا می کند که نمی دانم چه برای من خوب است خواست او انجام خواهد شد. در عشق حقیقی وقتی احساس من و مال من ناپدید شود روح فرد به رشد کامل رسیده است. رفتار شخص، بهتر از گفتار، شخصیت او را نشان می دهد. یوگی، هنر وقف کردن اعمالش به خدا را یاد گرفته و به همین خاطر، اعمالش بازتاب الوهیت درونش است.
برگرفته از کتاب پرتوی بر یوگا، به قلم استاد آینگر